آخرش می میرم و رویت ندیده می میرم
ظاهراً این نوکر تو لایق دیدار نیست
آقاجان زحمتت دادم، برایت دردسر بودم ببخش
در میان نوکرانت، مثل من سرباز نیست
بازم بارِ گناهانم مرا زد بر زمین
توبه و بد قولیِ من که همین یکبار نیست
من فقیر و روسیاهم، بی نوایم، بی کسَم
همنشین کریمان با فقیران آر نیست
من که سرتا پا گناهم، غیرِ گریه بر حسین
مرحمی بر زخمهای این دلِ بیمار نیست.